مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه سن داره

روز های زندگی من

اینجوری هم می شه

1392/8/11 16:30
نویسنده : زری مامان
698 بازدید
اشتراک گذاری

می شه کلافه بود از بیداری های نیم ساعته و خواب های نصف نیمه ی شبانه.خمیازه

می شه باز هم کلافه بود وقتی بعد از ظهر با کلی اصرار و قسم زیر لبی از پسرک بیست و چند روزه ت می خوای چشم ببنده و یه یک ساعتی خواب ممتد بخوابه تا تو هم سر به بالین بذاری و اونوقت ده دقیقه نگذشته با نوای پسر بزرگترت برای گرسنگی و سر رفتن حوصله از خواب دل بکنی.کلافه

و می شه جور دیگه ای دید:

می شه غرق لذت شد از دیدن چشمان گرد و تیله ای پسرک در دل سیاه شب که تو تختش بهت زل زده و منتظره.مژه

و می شه ضعف رفت از صدای پسرک پنج ساله ای که نیمه شب با صدای بلند آب خنک می خواد.بغل

می شه لبخند زد و خواب بعد از ظهر رو فراموش کرد و با یه ظرف برشتوک و شیر، دل پسر تنهای این روزها رو به دست آورد.قلب

گاهی خیلی سخته اینجوری دیدن، وقتی خسته ای و برای ذره ای خواب هلاکی.

ولی داشتن دو تا دسته ی گل، دو تا فرشته ی همه چی تموم، و در کنارش یه همسر مهربون که درکت می کنه به همه چی می ارزه.فرشته

خدایا شکـــــــــــــــــــــــرت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مامان آرتین
11 آبان 92 17:37
,واقعا.میشه یه کمصبر می خواد سوره والعصر رو زیاد بخونید وبه خودتون و پسرا فوت کنید.درست می شه روزهای بهتری پیش رو هست عذاب وجدان نداشته باشید از بابت پسرک.من هم همین مراحل رو گذروندم.درست می شه.


ممنون عزیزم
علامه کوچولو
11 آبان 92 20:19
سلااااااااااااام
با اون نگاه دوم کلی بهتون غبطه خوردم.....
مخصوصا به داشتن دو دسته گل !اللهم الرزقنا


شرمنده می فرمایید بانو
ایشالاااااااااااااااا
عاطفه
11 آبان 92 20:42
عاشق این طرز دیدنتم آفرین مهربون


عااااااشقتم قد تموم دنیا
مامان ماهان
11 آبان 92 23:21
خيلي خوب نوشتي خسته نباشي مامي مهربوون خدا حفظشون كنه دسته گلهاتو اره واقعا يه لبخند اين فرشته ها مي ارزه به تموم دنياببوس دو تا دسته گلت رو


عزیزمـــــــــی
مامان ماهان
11 آبان 92 23:25
منو ببخش كه تولد كوچولوتو تبريك نگفتم اين مدت كسالت داشتم و كلي كارم به دكتر كشيد عمل كردم و راحت شدم ..... هزاران تبريك براي تولد دومين كلوچه واقعا نازه درست مثل داداشيش خوشگله


چرا کسالت عزیزم؟
میام پیشت
عمه سارا
12 آبان 92 0:07
هممون به وجودت افتخار می کنیم مامان زهرابی نظیری. هم تو مامان بودن هم تو عروس بودن


بهترینــــــــــــــــــی به خدا
مامان احسان
12 آبان 92 9:15
سلام گلم خدا قوت .آفرین زری جون همیشه میشه آدم دیدشو عوض کنه و بهتر ببینه خدا رو شکر که خوبی


مرسی دوست نازنینم
ღبارانღ
13 آبان 92 20:19
سلام
سخت هست..ولی نگاه زیبا زندگی راحت تر میکنه...می شه همونی که بقیه می گند خوش به حالت چقدر خوشی..در صورتی که نه زندگی را زیبا می بینی..و خودت هم لذتش را می بری.... خدا را شکر که دوستم نگاهش زیباست...


بستگی به موقعیت داره خواهر جان
یه وقتا حس نگاه کردن هم نداره چه برسه به زیبا دیدن
دقیقاً درسته اگه خودت بخوای زندگی زیباست و به چشم بقیه هم زندگیت بی نظیر میاد
آسمان
14 آبان 92 0:12
برای لحظه لحظه اش باید خدا رو شکر کرد ...


بله دقیقاً
بهاره مامان ونداد
14 آبان 92 1:22
چقدر خوبه که میتونی این جوری هم نگاه کنی زری جون
کاش وسعت دیدت همیشه سبز باشه این روزای سخت هم میگذره وبعدا با حسرت بهشون نگاه میکنی پس همیشه خوب ببین دوست من


مرسی بهاره جونممممممم
مرجان مامان آران و باران
14 آبان 92 3:39

خسته نباشی عزیزممممممممممممم
اینا همه در انتظار منم هستننننننننا
واقعا که میشه اینجوری دیدو لذت بردددددددد
همیشه شاد باشی عزیزمممم
و خدا 2 تا گل پسرتم حفظ کنه


ایشالا فقط و فقط خوشی ها در انتظارت باشه همیشه عزیز دلم
مامان ماهان
14 آبان 92 14:32
سالها گفتیم ما از کربلا از شهید عشق و میدان بلا از غمش بر سینه و بر سر زدیم بوسه بر گهواره اصغر زدیم باز هم گفتیم: مظلوما حسین بی کس و بی بال و پر، تنها حسین
مثل هیچکس
14 آبان 92 15:37
دلم مست و لبم مست و سرم مست بخون ای دل که صبرم رفته از دست بخون ای دل محرم اومد از راه بخون اجر تو با عباس بی دست عرض تسلیت و تعزیت بمناسبت آغاز ایام عزای حسینی
مامان مرضیه
14 آبان 92 21:36
چرا هر چی نظر می زارم ثبت نمی شه
خسته نباش زری جونم وای که چه روزایی من که فراموش نمی کنم محمدفرهام هم کولیک بود ما تا 1/5 سالگی بگی نگی تعطیل شده بودیم
شرمنده ما دیر به دیر میایما همش تقصیر این فندوقه که انگشتشو از توی حلقم در نیماره از بی حالی همه جا ولو ام محمد فرهام هم اصلا همکاری نداره مثل چسب چسبیده به من


عزیز دلممممممم
امان از این آتیش پاره ها که هر روز یه ماجرایی دارن (:
خدا ایشالا حافظ همه شون باشه
مامان مرضیه
14 آبان 92 21:37
دیدی یادم رفت گل پسرامونو یه ماچ آبدار بکن


مرسی مرضیه جونم
صـبــا خاله ی آیـــســـا
16 آبان 92 11:20
همیشه شاد باشین و خدا عزیزانتو برات نگه داره
مریم مامان سلما
17 آبان 92 3:07
مادر نمونه واقعا به نگاه دومت حسودیم شد


شرمنده می کنی
خودت که بی نظیرترین مامانی
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
17 آبان 92 19:28
این پستت خیلی بهم انرژی میده مرسی عزیزم

ممنونم بهم سر زدی دوست خوبم


لطف داری زهرا جونم
خاله حمیده
26 آبان 92 14:24
نحوه نوشتنت فوق العاده هستش استعدادا زیادی تو نوشتن داری اگر همه متن های وبلاگ رو بداهه مینویسی واقعا باید بهت تبریییک گفت و چقدر قشنگ صبر و معنی کردی و از کلافگی به عاشقی رسیدی خداهمیشه دل صبور و عاشقت رو برات حفظ کنه
زری مامان
پاسخ
نظر لطفته عزیزم، حس و حال مادریه
علامه كوچولو
2 آذر 92 11:22
خصوصي
سپی
3 آذر 92 16:42
کد 217/ 23 کلاه/22 شورت کد254/ 23 اینا همه قیمت زیر 1 ساله بالای 1سال یکی 2 تومن بالا تره چه جوجههای نازی خدا حفظ کنه واستون
مامان آینده
7 آذر 92 8:34
سلام واااااااااااااااای که نمی دونی چه لذتی بردم از برداشت دومی شما من همیشه مادر بودن رو در حالت دوم شما تصور می کنم مادر به نظر من یک انسان والای از خودگذشته است که هیچ کس جز خداوند نمی تواند اجر و پاداش واقعیش را به او دهد واقعا بهتون تبریک می گم به خاطر دو گل زیباتون