پستونک

1392/8/8 10:13

نویسنده : زری مامان

639 بازدید

اشتراک گذاری

تلاش های بی امان من و همه ی عزیزان با تجربه ی فامیل جهت پستونکی کردن گل پسر از روز اول تا امروز که یعنی بیست و دو روزگی پسرک همچنان ادامه داره، و عجیبه که هنوزم هم دست از تلاش برنداشتیم.

انواع و اقسام پستونک اعم از ارتودنسی، ریز و درشت و گرد توسط پدر گرامی و عمه سارا جون خریداری شده و دست آخر به این نتیجه رسیدیم که روی نی نی زیاده و هیچ ربطی به نوع پستونک نداره.

و من شدیداً پیگیرم که محمد صدرا جان منت سر این جانب بذارن و این دایه ی مهربون تر از مادر رو قبول کنن.

در این زمینه تجربه های مفید مادرانه تون رو خریداریم. خجالت

روزنوشت

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

عاطفه
8 آبان 92 20:08

حالا برای چی انقدر اصرار داری ؟
والله من تجربه ای ندارم ! از اولش بهش ندادم و یه مدت که مامان و مامان بزرگم میخواستن عادتش بدن خودش نگرفت !شیشه هم هیچ وقت نخورد ! شیشه رو خیلی دوست داشتم بگیره ! از اون صد مدل براش گرفتم و نخواست

ولی پستونک و بهش نداده بودم.

هم به خاطر دل دردش و هم اینکه می گن اگه پستونک بخوره بهتر می خوابه
نمی دونم والا گیر دادم دیگه D:

علامه كوچولو
9 آبان 92 12:00

خب بچه مون دوست نداره چه اصراريه مادر؟بعدا براي ترك دادنش ميدوني بايد چه سختيهايي متحمل بشي نكن مادر نكن!!

امروز پستونک رو گرفت (((:
دردسرم کم بود، زیاد تر شد، حالا پستونکه که از دهنش می افته بنای جیغغغغغغغغغ می ذاره ):

علامه كوچولو
9 آبان 92 12:01

تله پاتي رو حال كردي همزمان توو وب هم بوديم

جیگرتووووووووو

مرجان مامان آران و باران
9 آبان 92 14:26

اخ چقدر خوبهههههههههههه منم تا به دنیا اومد به روززززززز میچپونم تو دهنش طفلکو

ایشالا که تا آخرش نظرمون راجع به پستونک همین باشه

مثل هیچکس
13 آبان 92 15:53

خدا حفظش کنه گل پسرمون رو ،وزیر سایه با با ومامان گلش بزرگ بشه .

کاش میشد پستونک رو بگیره وقتی بیرون باشی اصلا اذیت نمیکنه ولی ترک کردنش هم مکافاتی داره واسه خودش .

فعلاً که گرفته خدا رو شکر
ولی شبا اصلاً نمی خوره

زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
13 آبان 92 16:03

عزیزم بی خیال شو که اصلا خوب نیست و بعدا کلی میخوای حرص بخوری که دیگه بزرگ شدی نباید بخوری چه کاریه اخه

پدر شوهر منم بهم گفت بخرم بچه با خوردنش اروم میشهشوهرمم بدو رفت خرید ایلیا همون لحظه اون شروع کرد به خوردناما برای من وسواسی خوب نبود که بدترم بود اخه هی از دهنش می افتاد و من میرفتم اب میزدم میامدم حتی وقتی به لباسش یا بالششم میخورد من حتما میشستمش هی میافتاد بیرون ایلیا هم گریه

اما خدا رو شکر چند ماه بیشتر نخورد و خودش گذاشت کنار

تنها ناراحتیم برای همین موضوع بهداشتشه

منم ایشالا مدت کوتاهی بهش می دم

ღبارانღ
13 آبان 92 20:18

بچه می خواد دندانهایش سالم باشه.

قول می دم مدت کمی بهش بدم خاله باران

آسمان
14 آبان 92 0:12

به زور متوسل بشید

همین کار را هم کردیم خواهر جان و بالاخره جواب داد D:

روز های زندگی من

پستونک

نظرات (8)

مطلب بعدی

مطلب قبلی