معیارهای ازدواج مهدیار، شاهکار مادرانه
چند وقت پیش ههو (یهو) بی مقدمه: مهدیار: مامانی کی عروسی من می شه؟ زری مامان: پسرم هر وقت زن بگیری؟ (یعنی دقت کردید کلا چشم بسته غیب می گم؟) مهدیار: خب کـــــــــــــــی زن می گیرم؟ زری مامان: پسرم شما باید بزرگ بشی بریم برات خواستگاری از هر دختری که خوشت اومد باهاش عروسی کنی (یعنی رسماً شده بودم لقمان حکیم! با این پسرم پسرم گفتنا) خوب حالا پسرم! چه جور زنی دوست داری؟! مهدیار: زن باشه دیگه مامان، به موهاش گل سر بزنه ، بیاد بریم اسباب بازی بخریم، با هم بازی کنیم، بلد باشه با لپ تاپ کار کنه! بچه م اینقدر که مامانش رو پای کامپیوتر دیده فکر می کنه زن خوب اینجوریه (و من کلی شرمنده شدم اینجا) ی...