دغدغه از یه نوع دیگه!
همه ی روزایی که حرف مدرسه رفتن مهدیار به میون می آمد دغدغه من و پدرش _ و بیشتر هم پدرش _ این بود که مدرسه ای پیدا کنیم که با معیارهامون سازگار باشه. معیار منظورم یه شعار تکراری و ورد زبون نیست، منظورم اینه که اگر بچه ی من توی کلاس گفت نماز جمعه می ره یا به هیئت علاقه داره یا هر چیزی توی این مسیر، تشویق بشه، ترغیب بشه، از جانب معلمی که می شه یه الگوی بزرگ برای یه بچه این قضیه جدی گرفته بشه. در یک کلام رویا بافی هایی داشتیم برای خودمون.
که توی این مسیرِ گشتن و پرس و جو کردن اسم مدارس اسلامی هم به نوع خودش جالب بود، جامعه ی اسلامی و تاکید روی اسلامی بودن یه مدرسه، یعنی چی؟!
خلاصه اینکه گشتیم و یافتیم مدرسه ی خوب منطقه رو.
و رفتم اینقدررر برخورد مدیر روم تاثیر مثبت گذاشت که به لطف خدا ثبت نام انجام شد.
حالا بعد از گذشت چند ماه، دغدغه هامون رنگ عوض کرده، حالا باید نگران این باشم که چه جوری به پسرم بقبولونم که معلمت دروغ گو نیست و نیتش چیز دیگه ایه.
همون روزهای اول در مقابل این حرف از مد افتاده ی معلمش که توی خونه هاتون دوربین دارم، مجبور شدم توضیح بدم که منظور از دوربین چشم ما مامان هاست، و منظور از فرشته ی مهربون که در مقابل کارهای خوب جایزه بهتون می ده هم ما مامان باباها هستیم.
و دفعه ی بعد که توی دفتر رابط نوشتم که مهدیار شبها دیر می خوابه و ازش خواسته بودم یه جور خاصی تشویقش کنه که زودتر بخوابه، و باز هم ایشون کرامت فرموده بودن و مهدیار رو به بچه ها نشون داده بودن و گفته بودن که بچه ها مهدیار شبا دیر می خوابه! و این شد که پشت دستم رو داغ کردم که دیگه از خانوم معلم تقاضای کمک نکنم.
و حالا هنر جدید خانوم معلم!
مرتب یه کاغذ رو به بچه ها نشون می ده و تاکید می کنه که روش نوشته " من پسر بدی هستم" و هر کس که کار بدی بکنه این کاغذ رو با سوزن به لباسش وصل می کنه تا وقتی رفت بیرون آبروش بره!!!
و اینجا بود که دیگه هیچ جواب قانع کننده ای براش نداشتم و دست به دامن خانم مدیر شدم و عکس العمل این بودو بعدو بعد هم قول پیگیری و عدم تکرار.
چی فکر می کردیم و چی شد!
حالا دیگه نه انتظار راهنمایی و تربیت دینی خاص از خانم معلم دارم نه انتظار بها دادن به ارزشهایی که مدنظرمون بوده و هست، حالا فقط می خوام ورژن جدیدی از افکار و روشهای تربیتی نخ نمای خانوم معلم رو در طول امسال نبینم و به خیر و خوشی سال تموم بشه و برای سال آینده دنبال دغدغه جدبد بگردم .
************************************************
پی نوشت: شاید هم من زیادی پرتوقع و لوسم، نمی دونم !!!