مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

روز های زندگی من

برای بابا میثم

1390/10/27 9:40
نویسنده : زری مامان
448 بازدید
اشتراک گذاری

دوستت دارم برای میثم عزیزم:

هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..

این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم و هر شب به انتظارت می مانم
می‌دانم زندگی، هنوز هم شورانگیز است..

می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، و مرا  تنها نگذار که سرنوشت من تویی..

 همیشه بمان، جان من

قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

میثم عزیزت
27 دی 90 10:32
درود به لحظه ای که نگاهم در اولین نگاه عاشقانه ات گره خورد...روزی صدها بار بخوان نامم را و حس کن درد دل عاشق مرا... ببین چقدر دوستت دارم ،ببین چقدر تو برایم عزیزی ... ممنون که بعد از شش صفحه مطلب که برای کوچولویت نوشتی یادت افتاد که این کوچولو یه بزرگترم داره ...اما آقا پسرت بدونه اگه از دی ماه هشتاد و هفت برای اون مینوسی از اردیبهشت هشتاد و دو برای من مینوشتی (بابا ماروهم دریاب مردیم از حسادت ،اونم به یه چیقیلیه سه ساله)من همیشه و همیشه به یادت هستم نازنینم



حسود خان اگه اینجا نمی نویسم یا به طور زنده برات زمزمه می کنم یا اس ام اس می کنم
عاشقانه می پرستممممممممممممت نور دیده