مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

روز های زندگی من

یادم نرفته بود

1392/4/16 23:56
نویسنده : زری مامان
629 بازدید
اشتراک گذاری

یادم نرفته بود هیچ کدوم سختی هاش رو 

یادم نرفته بود حال بد ماه های اول بارداری رو

یادم نرفته بود دل دردها و کمردردهای روزای سنگینی رو

یادم نرفته بود بد خوابی های ماه های آخر رو

یادم نرفته بود لحظه های سخت و شیرین انتظار رو

یادم نرفته بود سختی شب بیداری ها رو

یادم نرفته بود ترس تب و دل درد و بیماری دردونه م رو

یادم نرفته بود سختی دور شدن و امانت سپردن رو

یادم نرفته بود دویدن و تموم شدن تحمل دوری چند ساعته رو

یادم نرفته بود دلی رو که دیگه جایی بدون نیمه وجودم آروم نمی گرفت

حس مادری

پس چی شد که دوباره حاضر شدم این سختی ها رو به جون بخرم؟

چه حسی پشت این همه سختی هست که با وجود یک بار امتحان باز هم با جون و دل از حس دوباره ش خوشحالم؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

ღبارانღ
13 تیر 92 0:08
سلام عزیزممممممممممممم....
خوشگلم را ببینید....وای چه عکسی


فقط صورت تپل من معلمومه D:
ღبارانღ
13 تیر 92 0:09
ولی هیییییییییییییییییچ کس مهدیار من نمی شه...


لطف داری
ღبارانღ
13 تیر 92 0:09
یادت نرفته بود ولی من خواب دیدم... یادته؟


فدااااااااااات
ღبارانღ
13 تیر 92 0:09
ان شالله به سلامتی....هم خودت هم نی نی..هم مهدیار هم بابا میثم...


ایشالا که همه سلامت باشن
آسمان
13 تیر 92 0:52
به شیرینیش می ارزه ... نه؟


خیلیییییییییییییییییی
عاطفه
13 تیر 92 3:07
واقعا عشق بزرگیه این حس مادری !
خیلی قشنگ نوشتید زری مامان مهدیار و نی نی تو راهی


حس عجیبیه
ولی ما هر چی هم بنویسم باز به قشنگی شما نمی تونیم احساسمون رو توصیف کنیم عاطفه ی مهربونم
مامان مرضیه
14 تیر 92 22:44
وایی نمی دونم چرا اینقدر خوب مینویسی نکنه نویسنده بودی گلم
نی نی ها مون چطورن همه خوبید کی توراهیمون میاد


لطف داری دوستممممممم از خوبیته
همه خوبیم شکر خدا
نی نی ایشالا مهر ماه میاد
حالا حالا مونده
حسنا
15 تیر 92 9:18
زری مهربان ان شالله لبخند کوچولوتو ببینی خستگی و تمام سختی هاش فراموشت شه


ایشالا قطعاً همینطوریه
مامان نیروانا
15 تیر 92 14:41
سلام زری عزیزم، مرسی که بهمون سر زدی و اونهمه کامنت پرمهر گذاشتی. خیلی برات خوشحالم که این تصمیم سخت رو گرفتی عزیزم، ما که هنوز توی شیش و هشتیم برای امتحان دوباره ی همه ی اینها. ایشالا خدا یارت باشه و این بار همه ش آسونی باشه برات عزیزم. میبوسمتون. خیلی قشنگ مینویسی برای مهدیارم.



ایشالا که هر تصمیمی گرفتید خیر باشه دوست خوبم
لطف داری
مرجان مامان اران
15 تیر 92 15:09
اره بخدا راست میگییییییییییییییییییییی واقعا چرا دوباره
خدا هر 3 تاییتون حفظ کنه عزیز دلم بوسسسسسسسسسسسسسسسپراستی اسمشو چی میزارین؟


مرسی خدا شما رو هم حفظ کنه
محمد صدرا ایشالا
مامان احسان
16 تیر 92 9:42
سلام عزیزم خوبی سلامتی .دوستت دارم و برات آرزوی تجربیات شاد و موفق دارم و افتخار میکنم به داشتن دوستی مثل تو . و از خدا میخوام همیشه یار و یاور و پشت و پناهت باشه مراقب خودت باش گلم


مرسی از این همه لطفت دوست خوبم
مامي مهديار
18 تیر 92 1:53
سلام عزيز دلم ، خوبي ؟ مهديار جونم چطوره ؟؟نميدونستم ني ني تو راه داري
انشاالله به سلامتي
ممنون كه به يادمون بودي
ببوس عزيز دلم رو
فعلا باي

هدا مامان رها
18 تیر 92 10:25
انقدر طعمش قشنگه که آدم حاضره دوباره امتحان کنه.مادر شدن قشنگترین خاطره زندگی منه.
ایشالا همیشه در کنار فرزندان و شوهرتون شاد باشین

واقعاً قشنگه
امیدوارم شما هم همیشه شاد و خوش باشین هدی جونم
عاطفه
18 تیر 92 23:35
چه اتخاب قشنگی واسه اسمش کردی من می خواستم اسم امیرپارسا رو امیرصدرا بذارم ولی نشد حالا خیلی خوبه دوست جونم شبیه اون اسم و انتخاب کرده
ولی چرا انقدر دیر به دیر می نویسی ؟ از حال و روز نی نی تو راهی بگو


مرسی عزیزم
امیر صدرا هم قشنگه اصلاً هر اسمی که امیر داشته باشه قشنگه
ایشالا که امیر پارسای نازنین ما هم نامدار باشه
چشم می نویسم عزیزم
زهرا(✿◠‿◠)
19 تیر 92 13:12
سلام زهرای عزیزم...
خوبین؟
فندقیات چطورن؟
خودت بهتری؟
چن وخ نبودم ولی فکرم پیشت بود دوستـــم ...



تو لطف داری
خدا می دونه چقدر برام عزیزی
بهاره مامان ونداد
22 تیر 92 16:38
اره واقعا چرا ؟ اخه چرا ما حاظریم دوباره ان همه سختی رو تحمل کنیم تازه با عشق ازشون حرف بزنیم و با لبخند به گذشته فکر کنیم
میدونی فکر کنم کم حافظه ایم یا خدا کاری کرده که سختی هاش همه با گذشت زمان قشنگ به نظرمون بیاد ولی هر چی که هست دوباره امتحان کردنش خیلی به نظر شیرینه


دقیقاً فکر می کنم فقط و فقط کار خداست
واقعاً شیرینه