مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه سن داره

روز های زندگی من

از شهریور تا مهر

1392/6/30 23:56
نویسنده : زری مامان
1,211 بازدید
اشتراک گذاری
نزدیکم به تو
مثل شهریور تا مهر
دوری از من
مثل مهر تا شهریور...

(وحید شیردستیان)
 
 
این چند وقته ریز ریز شروع به چیدن کمد و لباس های نی نی کردم و چند شب پیش هم ساک بیمارستان رو آماده کردم و یه دلشوره ی عجیبی گرفتم که خداااا بدونه.
در کنار این دلشوره ی دوست داشتنی یه حس خوب دیگه هم هست، که حس می کنم نسبت به تولد مهدیار مامان قوی تر و بزرگتری شدم و ایشالا اگه خدا بخواد بهتر از قبل مادری می کنم.
من حالا مامان دو تا پسرم، و زندگی هنوز ادامه داره، فراز و نشیب ها و سختی ها در کنار همه ی دلخوشی ها جا خوش کردن و همچنان خودنمایی می کنن.
 
و من چشم امیدم هنووووز بازه و توکلم به خدا
پس پیش به سوی زندگی
 
 
روز شمار شروع شده و دیگه تا اومدن نی نی جدید ایشالا زمان زیادی نداریم
این روزا شدید درگیر کارای عقب افتاده بودم از خریدهای باقیمانده گرفته تا آرایشگاه و خونه تکونی
که از همه مهمتر همین خونه تکونی بود، که عجیــــــــــــــب آرامشی گرفتم
حالا دیگه همه چیز شکر خدا آماده ست تا جناب وروجک تشریف فرما بشن
از امروز هم مهدیار جونم دوباره مهدکودک رفتن رو شروع کرده و صبح با کلی انرژی راهی مهد کردمش تا استقلالی که این چند وقته عجیب کمرنگ شده بود دوباره رنگ بگیره
بعد از رسوندن مهدیار تو پارک نزدیک مهد تو هوای عالــــــــــــــــــــــــــی اول صبح پیاده روی کردم و نفس کشیدم
حس خوبی که از فردا هم ایشالا ادامه پیدا می کنه تا اومدن نی نی
 
پ.ن: این روزا به هر کسی که می رسم التماس دعا می گم و میخوام دعام کنن تا ایشالا به خوبی و راحتی نی نی به دنیا بیاد
دوستای خوبم التماس دعا
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان سید کوچولو
30 شهریور 92 23:59
مامان سید کوچولو
30 شهریور 92 23:00
به سلامتی. من تو فکر دومی هستم. شما که ماشاا.. بیشترشو رفتی


خوب ما دیگه تو فکر سومی هستیم D:
ندا
31 شهریور 92 0:56
www.nilanailart.blogfa.com آموزش و کاشت تخصصی ناخن نیلا کیفیت عالی و قیمت مناسب تهران-امیر آباد
مامان احسان
31 شهریور 92 8:52
سلام عزیزم چه حس خوبی و چقدر قشنگ نوشتیش .من برات دعا میکنم عزیزم و از صمیم قلب آرزو میکنم که زایمان خوبی داشته باشی و یه نی نی ناناس مثل مهدیار عزیزم بیاد توی بغلت .دوستت دارم گلم


دووووووووست دارم معصومه جونم
هزاااار تا بوس
فاطمه
31 شهریور 92 10:55
سلام زهرا جونم خداقوت از این همه کار به امید خدا با اومدن محمد صدرا جون خستگیت از تنت بیرون میره وسایل گل پسرم مبارکش باشه با فرستادن مهدیار جونم به مهد وقتی نی نی بیاد کمتر خسته می شی حالا من چه کار کنمراستی زایمان اولت زودتر ازموعدی که دکتر برات تاریخ زده بود نشد آخه برای من 5روز زودتر شد می خوام بدونم این یکی هم زودتر می شه یانه
فاطمه
31 شهریور 92 11:02
راستی مارو از حال خودت بی خبر نذاری هادعا هم فراموشت نشه


جشم عزیزممم
شما هم ما رو خیلی دعا کنید
مامان ماهان
1 مهر 92 13:41
سلام عزيزم از خداي مهربوون ميخوام كه به راحتي زايمان كني و فرشته اسمونيت رو زمينيش كني
مهديار جون رو ببوس
دعاي معراج رو حتما بخون


مرسی دوست مهربونم
چشم می خونم
مرجان مامان آران
1 مهر 92 16:53
ایشالا به سلامتی عزیز دلمم
چندم زایمانته؟
منم دارم لحظه شماری میکنم این روزا تموم بشه
کاشکی عکس خریداتو میزاستی


هنوز یه دو هفته ای مونده ولی دیگه هر وقت نی نی اراده کنه می تونه بیاد (:
ایشالا به سلامتی خودت هم زایمان کنی دوست نازنینم
خرید خاصی نکردم گلم درحد لباس نوزادی و یه سری خرده ریز
عاطفه
1 مهر 92 17:56
بعضی حرفا رو نمیشه به زبون آورد ، فقط باید درک کرد ، مثل احساسی که الان با خوندن نوشته ات پیدا کردم. خیلی برات خوشحالم و از ته دلم برای تو و خانواده ی عزیزت دعا میکنم. ایشالله همیشه سلامت و خوشبخت باشید.


دوووووووووستت دارم هزاااار تا
ღبارانღ
1 مهر 92 20:36
سلام...ببخش نت ندارم...
امدم برای تشکر از مهربونی هات...
خوشحالم می نویسی می روم بخونمت...


همیشه منو شرمنده می کنی
ღبارانღ
1 مهر 92 20:37
شعرت زیباست...و چه دور و چه نزدیک بهم....


به پای شعرهای زیبایی که خودت می ذاری که نمی رسه
ღبارانღ
1 مهر 92 20:37
مثل بستن چمدان سفر...الهی این سفر را به سلامتی بگذارنی...برات از ته دلم دعا میکنم...


آره واقعاً چقدر قشنگ بهش نگاه کردی
ایشالا که همه این راه رو به سلامتی طی کنن
ღبارانღ
1 مهر 92 20:39
قربونت بروم..تو مارا باید دعا کنی...تو داری حامل یه فرشته یه افریده از افریده های خدا هستی..خیلی برام دعا کن...مطمئن باش تو همان حدیث کساها به یادتم...


مرسی که همیشه به یادمونی
ما حتی از این فاصله ی دور هم انرژی دعاهات رو دریافت می کنیم
ساره دختر خاله نفس
1 مهر 92 22:36
سلام امروز تولدم به وبم سربزنید.تولدم هفتدهم گرفتم عکس های تولدم بیستم میزارم
عمه سارا
2 مهر 92 16:13
سلام.همه باید از شما التماس دعا داشته باشن عزیزم.
و اما با عرض پوزش فراوان.این جا وبلاگ مهدیاره.لطفا از اقا محمد صدرا جای دیگه ای تعریف کنید.
مهدیار بزن قدش


داشتیم عمه سارا؟؟؟؟
راستی مبارکههههههه بالاخره وصل شد؟
می دونی چند وقته نیومدی وب مهدیار؟؟؟
مامان نیروانا
3 مهر 92 8:26
عزیزززززززم!
دومی توی راهه؟ میدونستم یا نمیدونستم!؟ ببخش که دیر به دیر میام و کلی هم گیج و فراموشکارم.
مبارکه زری جون! ایشالا به سلامتی پس دومی همین روزاست که برسه و چراغ خونه تون دوباره روشن بشه. خوب کردی رفتی مسافرت و کلی گشتی. باید حسابی انرژی ذخیره داشته باشی برای بعدها.
ایشالا زایمان راحتی داشته باشی. برای مام دعا کن مامانی. برات دعا میکنیم. توی دستای امن خدا باشی
مهدیارم رو ببوس

ممنون فریبا جونم
شما هم منو خیلی دعا کن
مامان احسان
3 مهر 92 11:31
سلام زری جون منم عاشقتم گلم و هر روز هم به یادتم و برات دعا میکنم تو هم ما رو دعا کن میبوسمت


ممنون که به یادمی
و مرسی از دعاهات
منم اگه قابل باشم به یاد همه تون هستم عزیزم
صبا خاله ی آیسا
4 مهر 92 17:10
دوسته نازنینم انشاالله ب سلامتی نی نی به دنیا میاد
امیدوارم همیشه خوشبخت باشین
برات دعا میکنم


ممنون عزیزممممممم
مامان محمدصدرا
4 مهر 92 23:17
ان شاالله خیلی راحت زایمان می کنی و نی نی سالم و خوشگل و اهلی به دنیا می یاری. در پناه حق باشی عزیزم


مرسی دوست خوبم
مامان محمدصدرا
18 مهر 92 0:21
خانمی کجایی؟ بیا از نی نی بگو