تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
(مهدی فرجی)
فقط چند ماه از در آغوش کشیدنت محروم بودم عزیز دلم.
باورش سخت است که بعد از گذشت نزدیک به یازده ماه اینقدر سنگین شده ای که توان بلند کردنت را ندارم.
با همه ی خرسندی ام بابت رشد و بالیدنت غمی به اندازه ی عالم دلم را پر کرده، که از بیانش عاجزم.
تو اینقدر مرد شده ای و من اینقدر غافل بودم.
هیچ جوره توجیه پذیر نیست برایم، نه غفلت من و نه این سرعت تو در رشد کردن.
****************************************************************
نمی دانم شاید روزی برسد که تو نیز تعجب کنی، روزی که دستان نحیفم را در میان دستان قدرتمندت بگیری و پیش خودت هرچند گذرا فکر کنی که این دستان نحیف و بی جان چگونه مرا بزرگ کرده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی