بدون عنوان
سلاااااااااااااام به پسر گل مامانی که خیلی عاشقشم
عزیز دلم صبح که داشتم می آمدم سرکار،سوار ماشین که شدی بیدار شدی یه نون همبرگر بسته بندی تو ماشین بود گرفتی دستت و شروع به خوردن کردی و وسط خوردن هی خوابت می برد و بیدار میشدی یه کم می خوردی و دوباره می خوابیدی .
تا رسیدیم خونه مامان شعله و گذاشتمت توی رخت خواب بیدار شدی و مثل کوآلا چسبیدی به مامانی و و بعد از چند دقیقه هم که جدات کردم دستات رو گذاشتی روی چشمات و گریه کردی جیگرم کباب شده بود ولی باید می رفتم سرکار عزیزم . چند وقت یکبار شنبه ها از این اداها در میاری چون پنج شنبه و جمعه با هم هستیم دیگه شنبه رو دوست نداری
عسل مامانی یه چند وقتیه که مامان ثریا برات کارتون شرک رو خریده قسمت ١ تا٣ رو اینقدر شرک نگاه کردی که هر کاری که میکنی یه دیالوگ از شرک میگی .
شرک هم که قربونش برم آخر ادبه !!!!!! همش حرفهای بد یادت میده عاشق خر شرک هستی
دیشب داشتیم فیلم می دیدیم جلوی تلویزیون با بابایی دراز کشیده بودی یهو گفتی بابایی بیا بازی کنیم مثلاً تو شرک باش منم خر شرک
(البته قشنگم دور ازجون شما و بابایی) دیگه سرگرمت کردم تا یادت بره باید به مامان ثریا بگم دیگه شرک رو برات نذاره پسر گلم خیلی بد آموزی داره تازه به پرنسس (فیونا زن شرک) میگی ایرانسل حالا چه ربطی داره خدا می دونه البته شرکت ایرانسل از خداش باشه که پسرم براش تبلیغات میکنه! و همش میگه مامان نداشی(نقاشی) شرک و ایرانسل رو بکش
ببخشید پسرم شرک یه کم متعصبه اجازه نداد عکس فیونا (ایرانسل) رو بذاریم تو وبلاگت