تعطیلات چند روزه

سلام عزیز دل مامانی تعطیلات خوش گذشت؟ برای مامانی که خیلی خوب بود سه روز با شما بودن واقعا لذت بخشه گل زیبا

راستی از تولدت برات ننوشتم که چقدر عالی بود و به هممون خوش گذشت مامان ثریا و بابا ناصر و مامان شعله و بابا عباس و مامان بزرگهای مهربونمون و عمه سارا جون و عمو حمید و خاله اسما جون و عمو مهدی با پای در گچ که وقتی رسید بابا میثم گفت زهرا جان دوربین رو بیار یه عکس از من و باجناقم بگیر که بعدا بگم من زدمش! غیر از همه مهمون های عزیزمون دو تا مهمون عزیز کوچولو هم داشتیم به نام علی و سجاد پسر عموهای مامانی که با اومدنشون حسابی آقا پسرو خوشحال کردن و باعث شدن مامانی تصمیم بگیره سال دیگه یه تولد حسابی با همه ی دوستای مهدیار برگزار کنه تا حسابی به آقا پسر خوش بگذره.

 عکس های تولد توی دوربین عمه ساراست که در اولین فرصت آپلود می کنم و میذارم

پنج شنبه با مامانی و بابایی رفتی آتلیه و یه عالمه ژست های فوق العاده گرفتی و عکس های  خوشگل گرفتی . تازه نمیذاشتی مامانی و بابایی عکس دونفره بگیرن همش می گفتی مامان منم بیام. آخرش هم خانم عکاس گفت قدر این پسرتون رو بدونید خیلی آقا بود  اینقدر بچه هایی که میان اینجا اذیت می کنن.

و دوباره مامانی به شما افتخار کرد بابت انسانیتت بزرگ مرد کوچکم.

جمعه هم که از صبح رفتیم خونه ی مامان ثریا و کلی خوش گذروندیم و شنبه هم مامان شعله هیئت داشت رفتیم خونشون و بازم پسر گلم کلی دوست پیدا کرد و بازی کرد. راستی خاله مهناز مامانی هم اومده بود و گفت هر روز وبلاگ آقا پسر رو می خونه منم حسابی خوشحال شدم که خاله ی عزیزم به یاد من و آقا پسرم هست . آخه می دونی چیه پسرم خاله مهناز و عمو حمید (همسر خاله مهناز) برای مامانی و بابایی خیلی عزیزن و مامان و بابا خیلی بهشون مدیونن چون واقعا  مامان و بابا خوش بختیشون رو مدیون اونها هستن اگه کمک هاشون نبود ما الان هم دیگه رو نداشتیم عزیزم.

خاله و عموی عزیزم به خاطر همه چیز ممنون باور کنید هر سال روز سالگرد ازدواجمون به یادتون هستیم و برای خودتون و پسرای گلتون از خدا بهترین ها رو آرزو می کنیم.

عزیز دل مادر امروز صبح دل کندن از تو مثل جان کندن برام سخت بود.صبح کلی بوست کردم و بوییدمت و با سختی ازت جدا شدم

دووووووووووستت دارم جان مادر.