مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

روز های زندگی من

شعر برای مهدیار

1390/5/1 17:01
نویسنده : زری مامان
417 بازدید
اشتراک گذاری
     
 

 


گربه ي من


گربه ام كز مي كرد
گاه توي ايوان
من كنارش بودم
غصه دار و نگران
هر چه مي آوردم
لب نمي زد به غذا
وا نمي كرد كمي
لااقل چشمش را
صبح تا شب غمگين
گوشه اي مي خوابيد
به گمانم او هم
خواب من را مي ديد
خواب مي ديد كه باز
مي دود دنبالم
خواب مي ديد كه من
مثل او خوش حالم
چند روزي كه گذشت
حال او بهتر شد
چون به قول مامان
گربه ام مادر شد!


 


 

 

 

 

پاشو، پاشو، خورشيد و نگاه کن

پاشو، پاشو، خورشيد و نگاه کن
پاشو، پاشو، آفتابو صدا کن
پاشو، پاشو، لباستو بپوش
پاشو، پاشو، آماده شو بکوش
.
حرف منو گوش کن
خوابو فراموش کن
زنده کن با ورزش دل و جان
.
اي کودک زيبا
زودتر پاشو از جا
نيرو بخشد ورزش به انسان.
 

 

 

 

 
     
 
 
   
   

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)