وااااای چی کار کنم
نمی دونم از کجا و چه جوری بنویسم
فقط دارم می نویسم به عشق دوستای نازنینی که لطف کردن و مرتب حال و روزمون رو پرسیدن
دوستای گلم شکر خدا رفتم سونوگرافی و همه چی نی نی خوب بود
و...............
نی نی یه پسر نازنین بود مثل داداشش
دیگه اینکه دو روزی به اتفاق بابا میثم رفتیم شمال و گل پسر یا به قول زهرا جونم فندق بزرگه پیش مامان بزرگای نازنینش بود
چهارشنبه شب رسیدیم خونه ی مامان شعله حال پسرم حسابی خوب بود
ولی از دیروز متوجه دونه های ریز روی صورت و تنش شدم
و دیشب که رفتیم دکتر، گفت احتمالاً آبله مرغونه
وااااااااااای بچه م کلی دون دون شده
و از اون بدتر اینکه من آبله مرغون نگرفتممممممممممم
و دکتر خیلی نگران شد و گفت که باید سریع برم پیش دکترم
من نگرانم یه عالمه
هم نگران مریضی پسر نازنینم و هم نگران نی نی کوچولوی تو راهیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی