برف نو! برف نو! سلام، سلام
مهدیار و مامان ثریا در حال برف بازی
اینم آدم برفیه این دختر خانومه بود که بعد از عکس نداختن توسط مهدیار منهدم شد
جوجوهای سرخ و سپید من
پسرم برای اولین بار میون برفها
بعد از برف بازی، تو خونه ی گرم و نرم مامان ثریا ( عمه جونم مرسی بابت عکسا)
غروب همون روز تولد دایی سعید جون، دایی بابا میثم بود و به طور سورپرایزانه رفتیم خونه شون و به همین مناسبت از خودمون کلی عکس انداختیم
وروجکا کنار مامان ثریا و دایی جون
قربون خنده ی کجت گوله برف لپ گلیه من
***********************************************************************
تشکرانه: زحمت عکسا رو عمه سارا جون کشیده بود
و یه زحمت بزرگ که خاله سهیلا جونم کشیده بودن و علاوه بر کیک تولد دایی سعید بازم یه کیک با آب پرتقال برای من درست کرده بودن عاشقتممممممممم خاله ی خوبم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی