مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

روز های زندگی من

حیوونی های خدابیامرز

1393/3/17 0:59
نویسنده : زری مامان
693 بازدید
اشتراک گذاری

هیچ وقت هیچ حیوونی رو دوست نداشتم ولی این دلیل نمی شه که از مردنشون ناراحت نشم و مثل بچه ها گریه نکنم.

حتی فرصت نشد تا باهاشون ارتباط برقرار کنم . مثلا می خواستم ترس پنهانم رو از بین ببرم و مقابل پسرم شجاعانه بهشون دست بزنم.

بعد از کلی خواهش و تمنای پدر و پسر و تلفن و سوال از دفتر مرجع تقلیدم راضی به خریدشون شدم.

مردن بی هیچ دلیلی ناگهانی صبح امروز مردن.

کلی اشک ریختم هم به حال خودمون و هم برای اون حیوونی های خدابیامرز که اسیر دست ما آدما شدن.

خرگوشای بیچاره ! شاید مریض شدن، شاید هم از قصور ما بود ولی هر چی که بود هیچ وقت خودم رو نمی بخشم.

برای شاد شدن پسرک و به بهونه ی بچگی کردن و لذت بردنش جون تا آفریده ی خدا رو گرفتیم.

مهدیار از مردنشون ناراحت شد ولی در نهایت براشون تابوت درست کرد و  با پدرش تو حیاط دفنشون کردن و به قول خودش به قبرشون آب داد و حتی براشون مراسم عزاداری هم برگزار کردن.

بعد هم به مامان ثریا زنگ زد و با اعتراض گفت دستت درد نکنه، با اون غذایی که بهشون دادی دستت درد نکنه به کشتنشون دادی.

خرگوش های بیچاره

خرگوشهای بیچاره

********************************************

پ.ن: یاد بچگی هام افتادم و خونه ی مامان بزرگ و باباجونم یاد گنجشک کوچولوی مرده ای افتادم که چهار تایی با دختر عمه ها تو باغچه دفنش کردیم و براش عزاداری کردیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان احسان
17 خرداد 93 9:53
آخی نازی من هم که ندیده بودمشون ناراحت شدم حیوونکی ها
مامان احسان
17 خرداد 93 9:54
سلام گلم خوبی ؟ گل پسرای نازت خوبن ؟ دلن براتون تنگ شده بود
زری مامان
پاسخ
سلام عزیزم
عاطفه
18 خرداد 93 7:30
آخیییی غصه نخورید , عمرشون به دنیا نبود وگرنه میموندند ..
مامانی هستی کوچولو
20 خرداد 93 16:37
خخخخخخخ وای یادته؟ خدا بیامرزتشون کلا ما خانوادگی رابطه خوبی با حیوونا داریم
زری مامان
پاسخ
آره دقیقاً، هممون از پشه هم می ترسیدیم چه برسه به خرگوش البته هنوزم شجاعیما
مهتاب
24 خرداد 93 10:12
ای قاتلاااااااااااااااااااااااااااااا
مهتاب
24 خرداد 93 10:13
مرگ حقه چه مبشه کرد روزگاره دیگه
زری مامان
پاسخ
بالاخره که می مردن همون بهتر که زودتر از این زندگی راحتشون کردیم دیگه عذاب وجدان ندارم خبیث شدم
مامان نفس
25 خرداد 93 18:42
عزیزن سلام.اصلا خودتو ناراحت نکن خرگوشا شبها خواب میبینن خیلیاشون تو خواب از ترس سکته میکنن من یکی از بستگانم خرگوش داشت خیلی هم بهش میرسید اما مرد دامپزشکش اینو گفته بود.خودتو مقصر ندون
زری مامان
پاسخ
چه جالب نمی دونستم، ممنون عزیزم چشمممممم
مامانی(برای دخترم زهرا)
9 تیر 93 6:20
سلام عزیزم الان که به وبت اومدم یادم افتاد قبلا ی بار اومده بودم ممنون که بهم سر زدی وب شما هم واقعا قشنگه دو تا از پستاش که الان خوندم عاااالی بود
زری مامان
پاسخ
نظر لطفته گلم