این چند روز به علت رنگ کردن درها مهدیار جونم حسابی مریض احوال بود به دستور دکتر گل پسر رو از این فضا دور کردیم و این چند روزه رو رفتیم خونه ی مامان ثریا و بابا ناصر عمو حمید هم رفته بود تبریز و عمه سارا هم خونه ی مامان ثریا اینا بود خلاصه اینکه حسابی دور هم بودیم این چند روزه روز جمعه هم به اتفاق عمه سارا و ماهان و مریم جون و زندایی جون رفتیم هیئت حضرت علی اصغر یا به قول من و مهدیار هیئت نی نی ها می دونم که دیگه مهدیار برای رفتن به این هیئت بزرگ شده ولی چه کنم که نمی تونم از حال و هوای این هیئت دل بکنم و هی به بهونه ی مهدیار هر سال می ریم تو این فضای روحانی و پاک اینجا هم مهدیار اصرار داشت در حال بوسیدن دست زری ماما...