مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

روز های زندگی من

چهار سال گذشت

1391/6/28 16:46
نویسنده : زری مامان
1,225 بازدید
اشتراک گذاری

این عکس رو روز عید غدیر گرفتم که داشتم می رفتم عید دیدنی خونه ی عمه مریمم

این موقع تقریباً هشت ماه و نیم بوده که  منتظر اومدن آقا پسرم بودیم

(کیفیت عکس پائینه چون فایلش رو نداشتم و از رو عکس چاپ شده مجدد عکس گرفتم)

مامانی منتظر

 

و اینبار هم که توی نزدیک همون پارک توقف کردیم تا توی مسجد نماز بخونیم یاد اون عکس افتادم و

این عکس رو بعد از چهار سال انداختیم ولی با این تفاوت که این بار پسرم شکر خدا در کنارم ایستاده و من به داشتنش افتخار می کنم

مامانی و پسرش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خانمی
28 شهریور 91 21:02
سلام عزیزم....مرسی که به وبلاگم سر زدی....من عکسای دندونی رو خودم طراحی کردم
باران در انتظار....
28 شهریور 91 21:23
عزیزززززززززززززززززززززززم.خدا را شکر!عکس اول را دیدم یهو تو این فکر رفتم وای زری جونم مثل ادمهای باردار شدی.بعد دیدم خوب بله با مهدیارم بوده... جانم الهی همیشه سایه ات بالای سر پسر گلت باشه عزیزم... وای عکس پایینی چقدر خوبهههههه.خدا حفظش کنه عشق من را.
باران در انتظار....
28 شهریور 91 21:23
دوستت دارم...هو خودت را هم مامان زری را.خیلیییییییییییییییییییییییی.خدا این خانواده را همیشه حفظ کنه.
باران در انتظار....
28 شهریور 91 21:24
خدا را شکر که این 4 سال به سلامتی گذشت.ان شالله 140 سالگی با هم عکس بگیرید...
مامانش
29 شهریور 91 16:28
آخـــــــــــــی عزیزممممممممممم. ایشالله همیشه کنار هم خوب وخوش و سلامت باشید .
مامان ماهان عشـ❤ــق
30 شهریور 91 9:08
سلام مامان خانم.چه عکسای قشنگی.ایشالله سالیان طولانی به سلامتی و شادی این صحنه رو تکرار کنید.