مهدیارجان مهدیارجان، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
محمدصدرا جانمحمدصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
امیرطاها جانامیرطاها جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

روز های زندگی من

اندر احوالات ما و پسرک شمالی

1393/3/23 12:47
نویسنده : زری مامان
737 بازدید
اشتراک گذاری

برای اعیاد سوم تا پنجم شعبان عزم مشهد الرضا کردیم ولی پسرکمان پا در یک کفش کرد که مسیرش به ما نمی خورد و می خواهد به شمال برود.

دل ناآرام و بی قرار مادرش را هم با وساطت پدرجانش راضی کرد و نیامد، یک شب پیش مامان شعله ماند و بعد همراه باباناصر و عمه ایران راهی شد. و اولین سفر مشهد داداش کوچیکه بدون حضور مهدیار جان رقم خورد.

محمدصدرا

این هم انگشتری که بابا میثم یه دونه برای پسر کوچیکه خرید و یکی هم از قول محمدصدرا به عنوان سوغات برای داداش بزرگه

انگشتر محمدصدرا

این هفته هم به بهانه ی عید و نیمه شعبان باز تصمیم به رفتن گرفت و وقتی دید اینبار هم راضی نیستم اول گریه و زاری کرد و بعد شرروع به دلیل آوردن و توجیه کردن که جشن شمالی ها با ما فرق دارد و مرغابی ها هم توی جشنشان هستند و من تا حالا ندیدمتعجب، خلاصه گفت و گفت و باز هم با شگردهای کودکانه اش راضیمان کرد و راهی شد و شکر خدا کلی خوش گذرانده و انشااله فردا برمیگردد.

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (13)

مهتاب
24 خرداد 93 10:15
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا انگشترشو زائر کوچولو زیارت قبول واسه ما هم دعا کردی
مامان احسان
24 خرداد 93 10:24
سلام زری جون زیارت قبول .آخ فدای اون انگشتهای ناناست . خوب مهدیار هم حتما اونجا بهش بیشتر خوش میگذشته دیگه عیبی نداره
زری مامان
پاسخ
سلام عزیزمممممم ممنون آره خدا رو شکر پیش مامان ثریا یه عاااااالمه بهش خوش می گذره
مامان احسان
24 خرداد 93 11:55
هیچ كلكی در كارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته به شرطی كه تقلب نكنید! طالع بینی چینی! .. فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نكنید، در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید كرد كه ای كاش تقلب نمی كردید! این حدوداً 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه كند!! كسی كه این پیام را ارسال كرده گفت كه آرزویش ظرف 10 دقیقه به حقیقت پیوست!!! این بازی نتیجه خنده دار و در عین حال شگفت انگیزی خواهد داشت! پیام را یكجا تا پایا ن نخوانید بلكه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهی 1- اول از هر چیز اعداد 1 تا 11 را به صورت ستونی یا ردیفی (زیر هم) بر روی كاغذ بنویسید. 2- سپس در جلوی ردیف (ستون) 1 و 2 هر عددی را كه مایلید بنویسید. 3- حال در جلوی ردیف 3 و ردیف 7 نام شخصی را از جنس مخالف بنویسید. 4- نام اشخاصی را كه می شناسید (چه دوست یا اعضای خانواده یا فامیل) در جلوی ردیفهای 4، 5 و 6 بنویسید. 5- در ردیفهای 8، 9، 10 و 11نام چهار ترانه (آهنگ) را بنویسید (در جلوی هر ردیف نام یك ترانه) 6- اكنون نهایتا میتوانید یك آرزو كنید!! و حالا كلید رمز گشایی این بازی: 1- عددی را كه در ردیف 2 نوشته اید مشخص كننده تعداد اشخاصی است كه شما باید در باره این بازی به آنها بگویید! 2- شخصی كه نامش در ردیف 3 قید شده كسی است كه شما عاشقش هستید!!! 3- شخصی كه نامش در ردیف 7 قید شده كسی است كه شما دوستش دارید ولی با هم نمی سازید (یا به تعبیر دیگر عاقبت خوشی نخواهد داشت!)!!! 4-شخص شماره 4 کسی است كه شما بیش از همه به او اهمیت میدهید! 5-شخص شماره 5 کسی است كه شما را بسیار خوب می شناسد. 6-شخصی كه نامش در ردیف 6 قید شده، ستاره بخت (ستاره خوش شانسی) شماست! 7-آهنگ قید شده در ردیف 8 با شخص شماره 3 تطبیق می كند (مرتبط است)!!! 8- آهنگ شماره 9 آهنگی برای شخص شماره 7 است! 9-گ آهنگ شماره 10 آهنگی است كه بیش از همه افكار شما را بازگو می كند! 10- و بالاخره شماره 11 آهنگی است كه می گوید شما در باره زندگی چه احساسی دارید!!!! واقعا شگفت آور است! نه؟! ولی بنظر می آید كه درست باشه! این پیام را برای 10 نفر در خلال همان ساعتی كه آنرا میخوانید ارسال كنید. اگر این كار را انجام دهید، آرزویتان برآورده خواهد شد...
نیر
24 خرداد 93 21:42
سلااااااام...زری جون دوست خوبم شرمنده که نمیتونستم بیام..دلم برای گل پسرات تنگ شده بود...ماشالله چقدر بزرگ شده محمدصدری.....انشالله دامادیشونو ببینی...زیارتتون هم قبول....منم که بعدسرکلاژ تو استراحت مطلقم..برای من و پسرم هم دعا کنین.....
زری مامان
پاسخ
سلااااااام عزیز دلم ایشالا که به سلامتی خودت و نی نی گلت این دوران رو طی کنین خدا شاهده یه عالمه دعات کردم دوست خوبم
عمه سارا
24 خرداد 93 22:08
عمو حمید میگه میثم و زهرا خیلی خوشبختن که دوتا پسر گل دارن. ولی به نظر خودم منم خیلی خوشبختم که دوتا برادر زاده به این گلی دارم. دلم واسه صدرات ضعف رفت زهرا جونم عکس های جشن نیمه شعبان شمالی هارو با حضور مرغابی هارو به زودی واست می فرستم. دوستت دارم زن داداشم
زری مامان
پاسخ
خدا رو کرور کرور مرتبه شکر بابت همه ی نعمت هایی که بهم عطا کرده هم پسر های گلم هم میثم نازنینم و هم خانواده های نازنینمون و از همه مهمتر سلامتی همتون دوووووووووووووووست دارم سارای خوبم
مامان محمدصدرا
24 خرداد 93 23:37
الههی فدای انگشتای نازت زایر کوچولوی آقا خانومی محمدصدرا رو از طرف من تبرکی بوسه باران کن
زری مامان
پاسخ
فداااااااااای تو عزیزم
مریم مامان دونه برفی
25 خرداد 93 12:43
ماشاءا... به این گل پسر مستقل ... خوبه دلت راضی شد من عاشق اون انگشتر قشنگم با اون انگشتهای خوردنی....
مامانی هستی کوچولو
26 خرداد 93 15:13
فدات بشممممم من زیارتت قبول مادرررر قربونه خودت وانگشترت برم من ایشالا سفر بعدی با هستی جون بری عزیزم
زری مامان
پاسخ
ممنون عزیزم ایشالاااااااااااا
مامانی(برای دخترم زهرا)
26 خرداد 93 23:56
عزییییزم خدا حفظش کنه با این دست کوچولو و اون انگشتر نازترین عکس این وبه باور کن
زری مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
زهرا (✿◠‿◠)
28 خرداد 93 0:19
عزیزمممممم... مشهد بودین؟ چقد حیف که دیر متوجه شدم! سعادت دیدارتون و نداشتم!
زری مامان
پاسخ
آره گلم کم سعادتی از ما بوده
سیده نرجس خاتون ، مامان طهورا خانوم
29 خرداد 93 16:37
حالا مرغابی ها هم تو جشنشون بودن واقعا؟!
زری مامان
پاسخ
نه نبودن
مامان مرضیه
7 تیر 93 15:37
زیارت قبول خوش به سعادتون انگشتر محمد صدرا جون هم توی انگشتای تپل زیبا بود
زری مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
محیا
15 تیر 93 20:46
چه خنده های نازی داره عزیزم...خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنی