مردانه ی مردانه
غروب سرد زمستانی و خانه ی خالی از مردان بزرگ مادری که با تمام وابستگی هایش به مرد محبوبش، تنهایی را به جان خریده و آرامش را از گوشه گوشه ی خانه به جان می کشد. غروب سرد ولی خالی از دلگیری که با آواهای آرام بخشی نظیر صدای شعله ی بخاری که عمیقاً اصرار بر یادآوری سرمای هوا دارد و صدای کیبورد و موس لب تاپ مادری در حال وبگردی و صدای بی نظیر ملچ ملچ دست در دهان پسرک لمیده در کریر پیوند خورده. غروب سرد ولی پر از غرور برای مادری که دو عزیز بزرگ خانه اش را به تفریح و شادی با بوسه ای روانه ی استخر کرده و چشم بر تمام نگرانی هایش بابت سرما و مریضی بعدش بسته تا روزی مردانه ی مردانه رقم بخورد. ******...