قلبم فرش راهت، نازنینم
مادر که باشی هر روز و هر ساعت حسی جدید تمام وجودت را در بر می گیرد. مادر که باشی با هر لبخندش قهقهه می زنی و با هر بعضش می میری. مادر که باشی گاهی از خوشی می ترسی سرت به سقف آسمان بساید و گاهی از غم وهم خرابی کاخ آروزهایت را داری. مادر که باشی واژه واژه ی بودنت در نفس هایش خلاصه می شود. مادر که باشی برای افتخار کردن دنبال دلیل نمی گردی. مادر که باشی بعضی لحظه ها و اتفاقات و لبخندها و شیرین کاری هایش تنها و تنها مختص توست برای در کردن خستگیهایت، برای بردن دلت، برای به رقص درآوردنت، برای شکر کردنت. اینهمه گفتم که بگم : عزیزکم را امروز بردم و در مدرسه ای ثبت نام کردم...